توی قسمتهای قبل رفتیم سراغ داستان شکلگیری اسنپ چت و تلاشهای فیسبوک برای نابود کردن یا تحت سلطه درآوردن اسنپ چت و دیدیم که چطور فیسبوک با هر بار تلاش شکست سنگینی خورد.
شاید تا الان براتون سوال پیش اومده باشه که چرا فیسبوک از بین این همه شبکه اجتماعی باید بره سراغ اسنپ چت؟
راستش دلایل این موضوع کم نبودن و احتمالا خودتون هم میتونید چند موردش رو حدس بزنید. مواردی که کم کم با هم مرورشون میکنیم.
اسنپ چت، پلتفرمی نوآور

یکی از مهمترین دلایل علاقه فیسبوک به اسنپ چت، نوآوری بالای اون بود. مثلا Snap Lenses که المانهای فانتزی به ویدئوها و عکسها اضافه میکرد اولین بار توسط اسنپ چت معرفی شد. یا Snap Code که با اسکن یک کد شامل چند نقطه کاربران میتونستن حساب کاربری دیگران رو پیدا کنن و اونها رو دنبال کنن. و البته مهمترین نوآوری اسنپ چت به اسم استوریز که برای اولین بار به دنیای شبکههای اجتماعی معرفی شد.
در واقع قابلیت استوری یکی از مهمترین چیزهایی بود که در دنیای شبکههای اجتماعی معرفی شد. قبل از معرفی استوریها، امکان روایت یک داستان پیوسته وجود نداشت و تولید محتوا روی شبکههای اجتماعی کمی مشکلتر بود.
البته اسنپ چت محصولات دیگهای رو هم معرفی کرد که از بین اونها میشه به موارد زیر اشاره کرد.
فیلترهای اسپانسر شده: با این قابلیت کسب و کارها میتونستن فیلترهای مجزای خودشون رو داشته باشن که کاربرها با حضور در محل اون کسب و کار میتونستن از این فیلتر استفاده کنن. مثلا هر کسی که میرفت دیزنی لند فیلتر مخصوص به دیزنی لند براش فعال میشد. البته این قابلیت به کاربرها هم کمک میکرد که فخرفروشی کنن و خیلی ها برای فعال کردن این استوریها حاضر بودن مسافتهای طولانی رو طی کنن تا در محل یک کسب و کار بتونن از یک فیلتر خاص استفاده کنن.

اسپکتکلز: اسپکتکلز یک عینک دودی بود که دوربین کوچکی هم داشت و افراد میتونستن باهاش عکس و فیلم تهیه کنن و این عکس و فیلمها به صورت مستقیم به اکانت اسنپ چتشون فرستاده میشد.
در یک کلام میشه گفت که تیم اسنپ چت به شدت خلاق بود. ولی مهمترین دلیل احساس خطر فیسبوک چیز دیگهای بود که بهش میرسیم.
استراتژی جدید فیسبوک در رقابت

اولین اقدام فیسبوک در راستای استراتژی جدیدش برای مقابله با اسنپ چت خیلی زود مشخص شد. یک روز مارک زاکربرگ ویدئویی از خودش روی حساب کاربری فیسبوکش گذاشت که یک ماسک واقعیت افزوده مرد آهنی روی صورتش بود و در این ویدئو اعلام کرد که تیم MSQRD به فیسبوک پیوسته. MSQRD به کاربرها اجازه میداد با فیلترهای واقعیت افزوده عکسها و ویدئوهای جذابی رو تولید کنن و در واقع شبیه به اسنپ لنزز بود.
استراتژی جدید فیسبوک دیگه معرفی اپلیکیشنهای کپی و شبیه به اسنپ چت نبود. حالا فیسبوک میخواست تمام ویژگیهای محبوب اسنپ چت رو در پلتفرمهای خودش پیاده کنه و تو این راه خیلی هم مصمم بود.
مارک زاکربرگ در یک نشست خصوصی با کارکنان فیسبوک اعلام کرد که هدف فیسبوک اینه که چیزی رو به کاربرها بدن که اونها میخوان. در این راه هم باید غرورشون رو کنار بذارن، حتی به بهای تقلید از دیگران!

با این سخنرانی که حتی کارمندهای فیسبوک رو هم متعجب کرده بود مشخص شد که استراتژی جدید خیلی جدیه و فیسبوک قصد داره که یک جنگ تمام عیار به راه بندازه.
به فاصله کمی از این سخنرانی اقدامات دیگهای هم عملی شد.
فیسبوک قابلیت استوری رو در تمام پلتفرمهای خودش از جمله اینستاگرام و واتس اپ معرفی کرد و به این ترتیب یکی دیگه از مهمترین نوآوریهای اسنپ چت رو هم کپی کرد.
درست در همین زمان که فیسبوک داشت استراتژی جدید خودش رو اجرایی میکرد اتفاق مهم دیگهای هم برای اسنپ چت افتاد.
ورود بازیگری جدید به زمین رقابت

اسنپ چت توسط سرویس ابری گوگل پشتیبانی میشد و به همین دلیل ارتباط خوبی با گوگل داشت و اریک اشمیت (مدیرعامل وقت گوگل) از مربیهای ایوان اسپیگل بود. همین ارتباط باعث یک پیشنهاد خیلی جذاب شد.
پیشنهاد گوگل این بود که در ازای ۳۰ میلیارد دلار اسنپ چت به مالکیت گوگل در بیاد. رقمی نجومی که ده برابر پیشنهاد اولیه مارک زاکربرگ و به شدت وسوسه برانگیز بود. اما باز هم اسپیگل و مورفی حاضر به فروش نشدن.
به نظر اونها گوگل در عرصه شبکههای اجتماعی حرفی برای گفتن نداشت و اسنپ چت رو هم به سرنوشت گوگل پلاس دچار میکرد. در عوض اونها به گوگل پیشنهاد دادن که روی اسنپ چت سرمایه گذاری کنه و به این ترتیب سرمایه جدیدی به اسنپ چت تزریق شد که به دوام آوردن در مقابل فیسبوک خیلی کمک میکرد.

اسنپ چت کمی بعد سهامش رو عرضه اولیه کرد و در مدت کوتاهی قیمت هر سهمش از ۱۷ دلار به ۲۷ دلار رسید و همینطور استراتژیش رو روی تمایز گذاشت و اعلام کرد که یک شرکت دوربین محور هست و به همین خاطر عینکهای دوربین دار و لنزش رو توسعه داد.
اما این شرایط پایدار نبود و رقته رفته قرار بود رقابت بین اسنپ چت و فیسبوک شدت بیشتری بگیره.
فیسبوک و استفاده از اهرم قدرت
سال ۲۰۱۶ و درست وسط این ماجراها خیلی از سلبریتیهای اینستاگرام به اسنپ چت رو آورده بودن و لینک حساب اسنپ چتشون رو توی قسمت معرفی اینستاگرام گذاشته بودن. کاری که مثل خاری در چشمان مارک زاکربرگ بود.

اینستاگرام به سرعت نسبت به این ماجرا واکنش نشون داد و اعلام کرد که سلبریتیهایی که لینک اسنپ چت رو داخل بیو خودشون میذارن تیک آبی اینستاگرامشون رو از دست خواهند داد. هرچند کسی به این تهدید اهمیتی نداد اما اینستاگرام با تغییر کدهاش کاری کرد که هیچ کس نتونه لینکهای اسنپ چت رو داخل بیو قرار بده!
علاوه بر این فیسبوک پلتفرم مسکیورید رو متن باز کرد و اعلام کرد که تمرکزش رو روی دوربین به عنوان اولین پلتفرم واقعیت افزوده خواهد گذاشت و به این ترتیب اعلام کرد که تا محو شدن کامل اسنپ چت اون رو دنبال خواهد کرد و نمیذاره نفس راحت بکشه.
کم کم تلاشهای فیسبوک نتیجه داد و دوران سخت اسنپ چت شروع شد.
فراموشی مزیت اصلی و سقوط

سهام اسنپ چت کمکم توی سراشیبی افتاد و تا دسامبر ۲۰۱۸ قیمت هر سهم اسنپ چت به حدود ۵ دلار سقوط کرد و تا مرز نابودی پیش رفت.
البته اسنپ چت یک ویژگی خیلی مهم داشت و اون هم طیف کاربرانش بودن که به راحتی حاضر به استفاده از پلتفرمهای فیسبوک نبودن.
نوجوانهایی که اگر سراغ اینستاگرام و فیسبوک میرفتن با کنترلگری پدر و مادرها و معلمهاشون روبرو میشدن، حاضر نبودن به راحتی این استقلالشون رو از دست بدن.
اسنپ چت در بحبوحه رقابت با فیسبوک این طیف از کاربرانش رو به کلی فراموش کرده بود و به اشتباه میخواست همه طیفهای سنی رو راضی کنه و اونها رو به پلتفرمش جذب کنه. حالا اسنپ چت مونده بود و یک عده کاربر ناراضی و رقیب قدرتمندی که هر روز داشت ضربههای شدیدتری بهش وارد میکرد.
هرچند خود فیسبوک هم از چالشها به دور نبود.
زمین رقابت تغییر میکند

فیسبوک به خاطر رسواییهای مربوط به استفاده نادرست از دادههای کاربران و به خصوص در ماجرای کمبریج آنالتیکا درگیر دادگاههای مختلف شد و اعتبارش زیر سوال رفت و همینطور کشمکشهای داخلی فیسبوک به اوج خودش رسید که منجر به ترک موسسین اینستاگرام شد.
اسنپ چت هم تصمیم گرفت که تمرکزش رو بذاره روی گروه اصلی کاربرانش و اونها رو راضی نگه داره. نوجوانهایی که امنیت و سرعت بالای ارتباط براشون به شدت مهم بود و از پیچیدگی رابط کاربری اسنپ چت هم لذت میبردن چون کار با اسنپ چت رو برای بزرگسالان سخت میکرد.
طی سالهای گذشته اسنپ چت تونست روند رو به رشدی رو تجربه کنه و ارزش هر سهمش این روزها به بیش از ۲۰ دلار رسیده. هرچند امروز دیگه رقابت فیسبوک و اسنپ چت به شدت سالهای گذشته نیست اما تهدید جدیدی به وجود اومده که هر دو اونها رو به یک اندازه ممکنه تحت تاثیر قرار بده و اون هم اپلیکیشن تیکتاک است. اپلیکیشنی که قراره در مورد اهمیت و نوآوریهاش در قسمت آینده صحبت کنیم.